3 – بنی قنطوره
الف ـ ” نزدیک است که سلطنت عرب به دست بنی قنطوره برچیده شود؛ بنی قنطوره قومی هستند با صورتهای پهن، بینی های فرورفته ودیدگان کوچک، صورتهایشان چون سپرهای آهنین است، کفشهای مویی به پا می کنند و در محلّی در نزدیکی سرزمین عرب که از زمین های عربی است فرود آیند که به آنجا وادی لون گفته می شود. عرب ها سخت با آنها درگیر می شوند … ,, ‹این حدیث طولانی است و ادامه دارد. ›
ب ـ ” نزدیک است که بنی قنطوره شما را از سرزمین های خود از خاک عراق بیرون کنند .,,
ج ـ ” قومی که صورتهای پهن ودیدگان ریزوقیافه های غمباری دارند امّت مرا می رانند و به جزیرة العرب برمی گردانند.این حمله وگریز
سه بار روی می دهد…“
د ـ ” بنی قنطوره وارد بصره می شوند، در کنار رود دجله فرود می آیند، مرد م سه گروه می شوند گروهی به پد ران خود می پیوندند،گروهی به سختی می افتند وکفر می ورزند و گروهی خانواده های خود را پشت سر خود قرار می دهند و وارد نبرد می شوند. کشته هایشان شهید است…“
ه ـ ” وای بر زورا(بغداد) از بنی قنطوره گویی با چشم خود می بینم که حریم زنها در زیر پای سواران سپاه لگد مال شده و شعله های آتششان شام راطعمه حریق نموده است، بدا به حال حلب از محاصره آنان. شهرهای شامات در زیر پایشان لگدمال می شود واز شامات جز دمشق و نواحی آن باقی نمی ماند ودشت ودمن از خون مردمان رنگین می شود،سپس با اعلام امن وامان وارد بعلبک می شوند و همه نواحی لبنان را حوادث خونبار فرا می گیرد…“
و ـ” واز بیشترین نشانه ها بنی قنطوره و سلطه آنها بر عراق و شامات است“
ز ـ ” بنی قنطوره مسلمانان را دنبال می کنند واسبهای خود را به نخلهای خوخا(در نزدیکی مسجد کوفه) می بندند و از آبشخورهای فرات می نوشند. آنان که از خراسان وسجستان می آیند مرد م عراق را به شدت فراری می دهند، آنها شریرانی هستند که مرحمت از دلهایشان گرفته شده است. در میان حیره وکوفه به هرکس برسند می کشند و اسیر می گیرند.“
ح ـ ” وای بر امّت محمد [صلّی اللّه علیه وآله] هنگامی که شهر نشینی را تحمل کنند و بنی قنطوره از رود سیحان بگذ رند واز آب دجله بخورند و به سوی بصره وابّـله تهاجم کنند.“
{ در کتاب روزگار رهایی احادیث فراوانی آمده است که مختصری از آنرا در بالا نقل کردیم ولی در کتاب مرحوم خراسانی حدیثی نیامده است.}
*در مقابل این احادیث و شاید مکمّـل این روایات، احادیث دیگری است که بنی قنطوره را به نحو دیگری معرفی می کند. در کتاب جهان در سیطره صاحب الزّمان(عجـّـل اللّه تعالی فرجه الشّریف) آمده است: ” زود باشد که تأیید کند خدا این دین را به گروههایی که هیچ بهره ای از دین ندارند.“ مؤلف این کتاب قد رت آنان را قد رتی فوق بشری می داند و آنان را یک دسته از سرنشینان وصاحبان سفاین ناشناس پرنده معرفی می کند
برگرفته از ddddd12.blog.ir