جهش به محتوا
گل نرگس كجايي تو ، چراجانم نمي آيي ؟
دراين غمزار دنيايي چرا صد گل نمي كاري
بيا و پر گلستان كن ، گل نرگس كه رعنايي
فداي قدّ رعنايت گلستان را تو زيبايي
قدم برچشم بيمارم بنه زين پس كه مي آيي
نما خوشبو مشامم را از آن الطاف والايي
نشان از بي نشاني ها نشان برديده ي جانم
حديث آشنايي ها تو برپاكن كه رعنايي
رود از ديدگان خوابم كه هر لحظه تو مي آيي
نمي خوابم كه مي آيي ، نمي دانم كه مي خوابي
خجالت مي كشم هر دم ازآن چشمان پرنورت
چو مي دانم نمي بينم ، چو مي بينم نمي آيي
گل نرگس چه رعنايي ، چه والايي ،چه زيبايي
يقين دانم كه مي آيي،كه مي آيي،كه مي آيي